طلایه داران خبر- هماکنون اما دولت نه اقتصاد مسکن و نه هویت شهرها را را متوجه نمیشود اما حرفهای ضدونقیضی میزنند که البته دو سال را با همین حرفها سر کردهاند و احتمالاً دو سال دیگر نیز با آن سر میکنند.
آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که ۸۸ درصد وامهای پرداختی به تولید، به منظور تأمین سرمایه در گردش، ایجاد یا توسعه واحدهای تولیدی بوده است. بنابراین، کسانی که میگویند منابع بانکی به سمت تولید هدایت بشود، گویا به آمار توجهی ندارند.
اینگونه وامدهی بانکها به تولید در دنیا بیمعناست. در دنیا چیزی به اسم وام سرمایه در گردش وجود ندارد؛ این اختراع بانکهای ماست تا بتوانند به شرکتهای خودشان وام داده و این شرکتها هر کاری خواستند با آن انجام دهند، بنابراین این عنوان وام یک عنوان جعلی برای سفتهبازی است.
در مورد نهضت ملی مسکن دولت در حال کار نمایشیست؛ زیرا عملاً دو سال گذشته و هنوز تعداد واحد قابل توجهی ساخته نشده است. در نهضت ملی مسکن حتی میتوان بیش از ۴ میلیون مسکن ساخت، اما دولت کاری که با زیستبوم، فرهنگ و نوع تأمین مالی در ایران مطابقت دارد را کنار گذاشته و دنبال چیزی میگردد که توجیه ندارد و انجام نشدنیست.
کشورهایی مثل ایران که سرزمینی پهناور دارند، ویلاییسازی میکنند. هیچ کشوری نیست که مثلاً ۸۰ یا ۹۰ میلیون نفر جمعیت و یک میلیون و ۸۰۰ هزار کیلومتر وسعت داشته باشد، اما آپارتمان بسازد. البته کشورهایی مثل سنگاپور و تایوان آپارتمانسازی میکنند اما آمریکا، مکزیک، استرالیا و روسیه آپارتمانساز نیستند؛ چون کشورهای پهناور آپارتمانسازی نمیکنند.
اگر به ۱۰ میلیون خانوار زمین بدهیم، طی ۱۸ ماه الی دو سال همه آن ساخته میشود. توان ساخت آن را هم دارند چون هزینه ساخت واحد ویلایی پایینتر از آپارتمانسازی است.
مولد بودن طرح نهضت ملی مسکن در صورت اجرای درست آن، یک انقلاب است، زیرا ۱۳۰ تا ۱۴۰ صنعت با ساختمانسازی به حرکت درمیآید و در هزینهای که خانوارها بابت مسکن میکنند صرفهجویی میشود، زیرا مردم در حال حاضر ۴۰ درصد درآمدشان را صرف مسکن میکنند.
با ساخت مسکن تقاضا تحریک و توزیع ثروت بهتر میشود و چون در صنعت ساختمان یک درصد هم نیاز به واردات نیست، تولید و اشتغال را افزایش داده و دستمزد کارگران بهتر میشود. به همین دلیل، در آمریکا نیز موتور اشتغال را بخش مسکن میدانند.
از طرف دیگر، نیاز به منابع بانکی هم ندارد، اگر صرفاً به مردم ۵۰۰ متر زمین داده شود، برای ساخت ۱۵۰ متر، حدود یک میلیارد تومان احتیاج دارند که با فروختن ماشین، پسانداز و پول پیشخانهای که دارند، این پول را تأمین میکنند.
بانکها باید در تسهیلاتدهی به مردم برای ساخت مسکن مشارکت کنند، اما نمیکنند. هماکنون بانکها میتوانند به شرکتهای خودشان وام داده و برنگردانند و از بانک مرکزی نیز پول جدید بگیرند. وقتی این کار را میتوانند انجام دهند، چرا باید به مسکن وام بدهند.
ریسک نکول تسهیلات مسکن خیلی کم است. در ساخت ۱.۵ میلیون مسکن روستایی مسکن مهر، آن زمان مردم حتی ضامن هم نداشتند؛ یعنی حتی ضامنها کارمند رسمی هم نبودند و خود مردم ضامن یکدیگر بودند اما این وامها نکول نشد. بنابراین ریسکی از این جهت ندارد، منتهی نظام بانکی ما دکان یک سری افراد شده است، برای همین وام نمیدهند.
در آمریکا ۷۰ درصد وامها را به خرید مسکن، خرید خودرو، خرید موبایل، رفتن به تعطیلات و اینجور وامهای خرد تخصیص میدهند. چرا این کار را میکنند؟ چون مدیران بانکها مطمئن هستند که پولها برمیگردند.
در ایران شرکتهای بزرگی که سود انباشتهی زیادی دارند، وام میگیرند. اینها سرمایه در گردش میخواهند چه کنند؟ مثلاً فولاد مبارکه با ۱۰۸ هزار میلیارد تومان سود، باز هم وام میگیرد. در دنیا، سرمایه در گردش را از محل سود انباشته یا پیشفروش تأمین میکنند. وامی با بهرهی سی درصدی برای سرمایه در گردش، تنها در شرایطی اقتصادی است که وام بازپرداخت نشود. بنگاهی که برای سرمایه در گردش وام بگیرد و سیوچند درصد سود بدهد، حتماً ضرر میکند مگر اینکه برنگرداند که هماکنون نیز برنمیگردانند.
دربرگشت وامهای خرد از سوی مردم در مسکن مهر، حدود ۹۸.۵ درصد وامهایی که دادیم برگشت و تنها ۱.۵ درصد آن سوخت؛ درحالیکه بیش از ۷۰ وامهایی که بانکها به شرکتها میدهند، سوخت میشود و اصلاً برنمیگردد. ولی بانکها پرداخت این وامهای پرریسک را دوست دارند چون بانک مرکزی ریسک عملیات بانکها را میخرد.
البته اکنون طرح نهضت ملی مسکن بیشتر از آنکه لنگ وام بانکها باشد، معطل دولت شده است. اگر دولت به مردم زمین بدهد، مردم خودشان خانه میسازند. از ۱۰ دهک، ۶ دهک اصلاً هیچ نیازی به پول ندارند و خودشان تأمین خواهند کرد.
اگر فناوری چینیها را بیاوریم، آنها به ایران متری ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان قیمت دادند، یعنی برای ۱۵۰ متر ۷۲۰ میلیون تومان میشود که عددی نیست، اما دولت آن را پیچیده کرده است. دولت به جای اینکه به مردم زمین بدهد، دنبال آپارتمانسازیست. کجای دنیا در حومهی شهرها آپارتمان میسازند؟ در کل دنیا مرکز شهر آپارتماننشینی و در حومهی شهر ویلایینشینیست. در ایران حتی در روستاها نیز آپارتمانسازی را باب کردند، آنجا مگر مشکل زمین داریم؟
بلندمرتبهسازی یک سیاست اشتباه است. باید سیاستها به گونهای باشد که مردم به بلندمرتبهسازی تشویق نشوند. هماکنون در کمیسیون ماده ۵ گفتهاند که مقدار مجاز سقفها را بردارید تا هرچند طبقه که خواستند بسازند. این تناقضیست که نه با زندگی ما و نه با محیط ما سازگار نیست. ما محیط شهرها را با کمربند شهری بستیم و مردم را مجبور کردیم تا بلندمرتبه بسازند. درحالیکه باید گفت اگر مردم یک طبقه ساختند، یک درصد، دوطبقه ۱۰ درصد، سه طبقه ۳۰ درصد عوارض میگیرند و همین شکل عوارض بالا برود تا مجبور شوند یک طبقه بسازند.
اکنون میبینیم که شهرهای ما هویت ندارند. البته بافتهای قدیمی ما هویت داشتند، مثلاً در یک کوچه دو ساختمان شبیه هم پیدا نمیشود. آبروی کل تاریخ این کشور که خودش جزو پایههای معماری دنیا بوده است را بردهاند. معماری باید یک طبقه و ایرانی – اسلامی باشد. نمای بیرونی خانهها برای دولت و معماری داخلی برای خود فرد است تا هرکاری دوست دارد، انجام دهد. در کل دنیا نیز اینگونه است که نمای بیرون مال دولت است و مال شخص نیست.
هماکنون اما دولت نه اقتصاد مسکن و نه هویت شهرها را را متوجه نمیشود اما حرفهای ضدونقیضی میزنند که البته دو سال را با همین حرفها سر کردهاند و احتمالاً دو سال دیگر نیز با آن سر میکنند.
عطا بهرامی- تحلیلگر مسائل اقتصادی